بزرگی هایت را دیده ام ، کمکهایت را ، این که هوایم را داشته ای ، اما نمی دانم این کلمه پرسشی "چه می شود " چرا رهایم نمی کند؟!
می دانم باید کاری کرد اما نمی دانم چه، تو که می دانی چه کنم، بگو که من نمی دانم آنچه تو می دانی.
الحق گاهی ترسها از روی نادانیست !
پ ن: ثبت کردم تا بعد که جواب پرسشم (چه می شود) را زندگی کردم بیایم و اینجا را ببینم و بخندم و بگذرم ...