از خواب بیدار شدم می گویم امید، دیشب همه اش خواب ببر می دیدم، گفت: مطمئنی پلنگ نبود؟
گفتم: نمی دانم شاید هم پلنگ بود، چطور؟
امید: آخر من سال پلنگ به دنیا آمدم، حتما به همین دلیل خواب پلنگ دیدی ...
من : هان! برای همین همه اش داشتم از دستش فرار می کردم!!!