سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چرا مضطرب و نگران می شوید؟خود را به من بسپارید.آنگاه من خود به مشکلاتتان فکر می کنم.من هیچ چیز از شما نمی خواهم مگر اینکه خود را به تمامی به من بسپارید.من تنها زمانی در کارهای شما مداخله خواهم کرد که شما چگونه تسلیم شدن را بیاموزید.آنگاه دیگر لازم نیست هیچ نگرانی داشته باشید.با همه ترسها و نا امیدی ها خداحافظی کنید.ولی شما در عمل نشان می دهید که به من اعتماد ندارید حا ل آنکه می باید چشم و گوش بسته به من تکیه کنید.

تسلیم یعنی فکرتان را مشغول مشکلات و مسائل نکنید.بلکه همه چیز را به دست من بسپارید و بگویید:خداوندگارا،اراده تو جاری شود،تو مشکلاتم را حل کن.تسلیم یعنی آنکه بگویید:خداوندگارا،ستایش تو را که همه چیز به دست توست و تو امور مرا به بهترین نحو و آنگونه که به صلاح من است تدبیر می کنی.

بیاد داشته باشید که فکر کردن راجع به نتیجه کار خلاف تسلیم بودن است.آن به این معنی است که شما نگرانیدکه چرا مسئله ای آن نتیجه دلخواه شما را به بار نیاورده است.این نوع رفتار نشان می دهد که شما عشق من به خود را باور ندارید و به این حقیقت که زندگی شما تحت کنترل من است و هیچ چیز از قلمرو سیطره من خارج نیست ،اعتقاد ندارید. 

هیچگاه راجع به اینکه مسئله ای چگونه و به چه نحوی تمام خواهد شد و چه پیامدهایی به دنبال خواهد داشت،فکر نکنید.این وسوسه در شما نشان می دهد که به من اعتماد ندارید.اگر می خواهید که من امور شما را به عهده بگیرم می باید تمام تشویش ها و نگرانی ها را کنار بگذارید.من تنها زمانی شما را هدایت می کنم که شما خود را کاملا‍‍ً به من سپرده باشید و زمانی که من شما را از راهی به راه دیگری که انتظارش را نداشته اید هدایت کنم،شما را در میان بازوانم حمل خواهم کرد.

آنچه شما را به طور جدی ناراحت می کند،استدلال ها،نگرانی ها و تشویش هایی است که خود برای خود ایجاد می کنید و اینکه می خواهید خواست خود را به هر قیمتی بدست آورید.من می توانم تمام مایحتاج شما را،چه مادی و چه معنوی برآورم فقط آگر به من بگویید:تو نیازهای مرا برآورده ساز و سپس با چشمان بسته آرام بگیرید.به شما نعمتهای فراوان خواهم داد اما فقط در صورتی که خود را کاملاً به من سپرده باشید و به من توکل کرده باشید.ولی شما تنها زمان ناراحتی به من دعا می کنید و از من می خواهید که مشکلاتتان را آنگونه که خود می خواهید حل کنم.در حقیقت شما به من اعتماد ندارید و فقط می خواهید که من آرزوهای شما را برآورده کنم و خود را با خواست های شما وفق دهم.

به مانند آن بیماری نباشید که نزد طبیب رفته ولی خود نسخه خود را می پیچد.بلکه حتی در مواقع ناراحتی چنین دعا کنید:خداوندا،تو را ستایش می کنم و از تو برای این مشکلی که حکمتی در آن است سپاسگزارم و از تو می خواهم که همه چیز را برای من در این زندگی زمینی و گذرا به بهترین وجه تدبیر کنی،زیرا تو می دانی چه چیز به صلاح من است.

گاهی شما حس می کنید که مصیبتها و پیشامدهای ناگوار به جای کم شدن بیشتر می شوند.نگران و مضطرب نشوید.چشمهایتان را ببندید و با ایمان کامل چنین دعا کنید:اراده تو جاری شود.آنگه که چنین گفتید،من حتی اگر لازم باشد معجزه نیز می کنم.ولی تنها زمانی چنین خواهم کرد که خود را کاملاً به من سپرده باشید.من همیشه به شما فکر می کنم ولی تنها زمانی می توانم به کمکتان بشتابم که شما نیز کاملاً به من تکیه کرده باشید.
                                                                  سای بابا

پ ن:وقتی استاد این نوشته رو به من داد و خوندمش به فکر فرو رفتم وقتی آدم این چنین توکلی داشته باشه واقعاً مشکل و غم و ناراحتی براش هیچ می شه.خیلی هامون می گیم خدایا توکل به تو همه چی رو به خودت سپردم اما فقط زبانی و اصلاً اون اعتقاد قلبی وجود ندارد.کاش بدونیم به کی تکیه کردیم کاش بدونیم چه قدرتی پشتمونه کاش بدونیم...کاش بدونم.

پ ن:امیدوارم تو سال جدید بهترینها نصیبمون شه و روزای خوب و زیبایی در انتظار هممون.

   

 

 



نوشته شده در  دوشنبه 86/1/20ساعت  1:19 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]