سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ا ح م د ی ن ژ اد آدم شلخته و زشتیست و البته نچسب با خنده ای تصنعی بر لب،او موهایش را رنگ می کند توی اتاقش می نشیند و پا روی پا می اندازد و  هیچ کار دیگه ای انجام نمی دهد،در اتاقش همیشه باز است و هر دختری را که از جلوی اتاقش رد می شود از بالا تا پایین برانداز می کند و انقدر با دقت نگاه می کند که هیچ چیزی از چشمش پنهان نمی ماند،او از هر دختری که از جلوی اتاقش رفت و آمد می کند عکس و آدرس و شماره ی تلفن می گیرد و همه را در یک دفتر برای خودش ثبت می کند و در مواقع نیاز به آنها رجوع می کند و اگر کسی هم به خواسته ی او جواب ندهد عصبانی می شود و او را مجبور به این کار می کند،او هر شب به اتاقهایی که دختران در آن سکونت دارند سر می زند و همه چیز را چک می کند،او هیچ کاری برای کسی انجام نمی دهد و هر وقت از او کاری می خواهند فقط بلد است سخنرانی ترتیب دهد،او می گوید من هیچ کاره ام نمی توانم برایتان کاری انجام دهم باید بالاتر ها تصمیم بگیرند در آن صورت من می توانم اقدام کنم،اما دروغ می گوید او فقط حرف می زند فقط حرف اما هیچ کاری نمی کند...

پ ن1:به من چه،به من چه که فامیلی مسئول خوابگاهمان شبیه فامیلی بعضیهاست!
پ ن2:بعد از چند وقت،پیاده روی امروز با هم تیمی سابقمان آی چسبید آی چسبید...


نوشته شده در  چهارشنبه 86/8/16ساعت  1:19 صبح  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]