• وبلاگ : كسي كه مثل هيچكس نيست
  • يادداشت : روزهاي بدي كه گذشت...
  • نظرات : 8 خصوصي ، 102 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ... است! 

    سلام

    - خدا رو شکر...
    خدا رو شکر که الآن اوضاع روبراهه و همه تون دوباره دور هم و با هم غذا مي خوريد.( اين خيلي مهمه. با ما جونت به شدت موافقم و مانند ايشون در اين مورد سخت گير و غر غر و هستم!)
    - اين مطلب رو وقتي نوشتي که چند وقت ديگه سالگرد تلخ ترين اتفاق زندگيمه ... که البته درس هاي زيادي ازش گرفتم ...
    - اميدوارم هميشه در وضعيت "پ ن 5 " باشي تا من خواننده ي وبلاگت هم مثل هميشه از خوندن مطالبت انرژي بگيرم .( بخش اول و دوم اين جمله ،به ترتيب حاوي نمونه هايي از "دگرخواهي" و "خودخواهي" هستند!!!)
    - قرآن و خوندنش ... به نظر من ... هيچ ربطي به مذهب – اونم از نوع کنونيش! – نداره.
    - از اون گچ ها خوردم! منتها دکتر رو يه جور ديگه عصباني کردم : وقتي گفت بخور، همش رو تا ته سر کشيدم.بعد از چند ثانيه گفت :"بخور" ... من هم جواب دادم:"چي رو؟" ... دو تا دکتر بودند،اومدند جلو ... يکيشون هاج و واج ازم پرسيد : "همش رو خوردي؟ "اون يکي با عصبانيت گفت:" چيششششش! بابا آروم تر ميخوردي! نه به اينکه بقيه با کلي ادا مي خورند نه به شما که همه رو يه نفس ميري بالا!" ... خلاصه يه ليوان "گچآب" ديگه مهمونشون شدم! شنيده بودم بد مزه س ولي هي همچين بد هم نبود ... بود؟
    - خدا به تمام بيمارها کمک کنه تا بتونند زود تر خوب بشند و به همه ي دکترا ،انصاف،دانايي و صبر بده تا بتونند درد بيمارها رو رديابي و درمان کنند و به همه ي افراد سالم هم بينشي بده تا قدر سلامتي شون رو بدونند.

    شاد باشي
    خدانگهدار