واسه يكي كه عشقه ني نيه خوندن اين چيزا خيلي حال ميده ايول به منم سر بزنيد!
راستي همشو خوندم...
بيا بنويس ادامه اش رو ديگه.. دلم آب شد آخه..
هنوزم تو مخيله ام نمي گنجه 42 ر ووووز تو بيمارستان بودي...
چه صبري داشتي تو دختر...
سلام..
وقتي کامنتت رو توي وبلاگم خوندم پيش خودم گفتم اين شخص ميدونه من چي ميگم.. معلومه که حس من رو با ذره ذره وجودش تجربه کرده..
الان که خوندمت ديدم حسم راست ميگفت.. کلمه به کلمه اين چند پست آخر رو مزه کردم زير زبونم.. چون خودم هم تجربه اي چنيني داشتم...
خدا همه ي بچه ها رو به مادر هاشون ببخشه.. براي شما رو هم و براي من رو هم..