اين شعر فريدون مشيري هم اطراف اين پست باشه بدك نيست:تاج از فرق فلک برداشتنجاودان آن تاج بر سر داشتنروز،در انواع نعمتها و نازشب بتي چون ماه در بر داشتنصبح،از بام جهان چون آفتابروي گيتي را منور داشتنشامگه،چون ماه رويا آفرينناز بر افلاک و اختر داشتن!چون صبا در مزرع سبز فلکبال در بال کبوتر داشتنحشمت و جاه سليمان يافتنشوکت و فر سکندر داشتنتا ابد در اوج قدرت زيستنملک هستي را مسخر داشتن
بر تو ارزاني، که ما را خوشتر استلذت يک لحظه مادر داشتن!