سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بزرگی هایت را دیده ام ، کمکهایت را ، این که هوایم را داشته ای ، اما نمی دانم این کلمه پرسشی  "چه می شود " چرا رهایم نمی کند؟!

می دانم باید کاری کرد اما نمی دانم چه، تو که می دانی چه کنم، بگو که من نمی دانم آنچه تو می دانی.

الحق گاهی ترسها از روی نادانیست !


پ ن: ثبت کردم تا بعد که جواب پرسشم (چه می شود) را زندگی کردم بیایم و اینجا را ببینم و بخندم و بگذرم ...


نوشته شده در  جمعه 94/11/30ساعت  11:38 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]