وبلاگ :
كسي كه مثل هيچكس نيست
يادداشت :
روزهاي بدي كه گذشت...
نظرات :
8
خصوصي ،
102
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فاطمه ناز
سلام عزيزم خوشحالم که خوب شدي نميدوني چقدر احساس آرامش کردم وقتي مطلبي که نوشتي خوندم چون شرح حال خودم بود به خصوص جايي که گفتي مجبور بودي تنها غذا بخوري چيزي که من ازش متنفرم ولي مجبورم انجامش بدم وقتي نميتونم غذا قورت بدم واقعا مضطرب ميشم خير سرم دارم براي ارشد ميخونم از درسام عقب افتادم دوست دارم اينا همش 1کابوس باشه و من به زودي از خواب بيدار شم قاشق قاشق آب خوردنم برطرف شده اما بعد 2قاشق غذا خوردن احساس ميکنم چيزي تو گلوم گير کرده منم مثل خودت مشکل معده نداشتم زندگي اجتماعي شاد و خانواده خوب همش از خودم مي پرسم :يکدفعه چم شد؟الان 6آذر 92هست اميدوارم مطلبمو بخوني عزيزم برام خيلي دعا کن. شاد و تندرست باشي نفس.
پاسخ
اميدوارم خوب و خوش باشي