• وبلاگ : كسي كه مثل هيچكس نيست
  • يادداشت : موجودي به نام مرد!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    1- گفتي گلدان گل . ياد گلدان هاي گل عطري و شمعداني هايي كه در ولايت داشتيم افتادم . و آن خانه هايي كه كودكي را در آن سپري كرديم. در سفر گذشته هردو خانه را سرپا ديدم. آخر كوچه چهارم كوي ويلا ( تختي ) . بوي كودكي را درزنده كردي جوون .... ! مرسي :)

    2- هرچند كه گلدان ها را دوست دارم ، ولي گلداني نمي گذارم. اجازه مي دهم كه دختر شيطون زنگشو بزنه و جيم بشه و از كنج كوچه با شيطنت و شادي به كسي كه در را باز مي كند ، بخندد . از اون خنده هاي پاك كودكانه :)

    پاسخ

    :)