سلام
1-به چه نتيجه اي رسيدي حالا؟ به نظرتو اين دو نفر چه فرقي با هم دارند؟2-اگر دوشنبه باشه؟ يا شنبه باشه؟ ... صورت مساله اشکال داره !به هر حال،از اينکه بيشتر مي توني در کنار خانواده ت باشي ... خوشحالم چون تو دنيا هيچي بهتر از اين نيست.- تنهايي ميون جمع رو بارها و بارها تجربه کردم.
- و اما ادامه ي داستان ...بعد از مدتي که از برگشتن آقا خروسه به خونه مي گذشت، يه روز صبح زود وقتي خانم مرغه ميخواست آقا خروسه رو از خواب بيدار کنه ديد نميتونه "قد قد" کنه و بجاش " قيد قيد" ميکنه. هراسون دويد به سمت بچه هاش و بيدارشون کرد، ديد اونها هم به "جوک جوک" افتادند! خانم مرغه که خيلي عاقل بود فهميد که بيماري آقا خروسه واگير دار بوده و بايد يه کاري کنه. براي همين خودش و آقا خروسه و جوجه هاش رو برداشت و برد پيش آقا بزي دکتر. دکتر بزي هم براشون دارو نوشت و اونا سر وقت دارو هاشون رو خوردند و بعد از مدتي همه شون مثل روز اول سالم سر حال شدند و صداشون هم به حالت اولش برگشت و همه همديگر رو بوسيدند! و ساليان سال شاد و خرم در کنار هم زندگي کردند. قصه ي ما به سر رسيد، اما اين داستان به چاپ نرسيد!( چون آخرش بدآموزي داشت!) خوابت برد؟؟؟
شاد باشيخدا نگهدار
ج پ نون: دلخوشي ها کم نيست،مثلن اين خورشيد،كودك پس فردا،كفتر آن هفته. ...و زمان روي ستون فقرات گل ياس.