سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بارها شنیده ایم هیچ کس کامل نیست و در برخورد با آدمهای مختلف این را بوضوح دریافتیم و زمانی می رسد که ما آدمهای ناقص باید در کنار هم قرار بگیریم و زندگی تشکیل دهیم و اگر قرار باشد فقط نقوص را ببینیم و پیش رویم و سکوت کنیم و سعی در اصلاح هم نداشته باشیم یا آنکه نقصهایمان را نپذیریم و مصر باشیم در بی عیب بودنمان آنوقت کامل شدنی هم صورت نخواهد گرفت...
اینکه آینه ی هم باشیم برای دیدن معایبمان،معایبی که در هیچ آینه ی دیگری ندیدیم،معایبی که حتی خودمان هم تا دیروز از وجودشان خبر نداشتیم اولین قدم در طی مسیر تکامل است و این وسط حضور یک همراه فهیم بزرگترین کمک در طی این مسیر ،همراهی که خوب ببیندت و خوب بشنود تو را و خوب درکت کند که این خود نعمتی بزرگ است..
یک موقعهایی،در زندگی،در سختیهای زندگی،گیر می کنیم،یک موقعهایی زندگی بدجور دردمان می آورد،یک موقعهایی کم می آوریم و دور می شویم از مسیرمان،اینجاست که باز هم او،همان همراه،همان آینه،می تواند بشود مرهم،می تواند تلنگری باشد برایت،می تواند دستت را بگیرد تا دوباره راه بیفتی و مسیر را پیدا کنی و چه لذتی بالاتر از آن که همراهت چنین همراهی باشد...

پ ن 1:می دانم مسیر طولانی و پر فراز و نشیب و گهگاه سخت است،اما این را هم خوب می دانم که در طی این مسیر چون تویی همراهم هست و چون اویی که کمکمان می کند...همین،دلم را قرص می کند...
پ ن 2:این را یادت باشد من به تو ایمان دارم...ایمان...


نوشته شده در  شنبه 87/7/6ساعت  12:29 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]