سفارش تبلیغ
صبا ویژن

1-دریا بودیم،داخل آب،هر بار که موج آمد یا دهانم باز بود و داشتم می خندیدم یا باز هم دهانم باز بود و داشتم می خواندم،الان هم منتظر بزرگ شدن قورباغه ها و ماهی های داخل شکمم هستم!
2-احوال دلمان خوش است،کور هر آن کس که نتواند دیدن...
3-یادته؟یادته بهت گفتم امسال سال ماست؟سال من و تو و همه ی عزیزانمان...بنشین و یکی یکی تماشا کن...
4-ما جونم ارشد قبول شد...فکر کن!ما جون کوچولوی من...
5-چه خوب است که اهل حرف هستی و منطق،چه خوب است که می فهمی ام،چه خوب است که میشود به چشمان شکلاتی ات چشم دوخت و گفت و گفت و گفت و چشمها را بست و شنید و شنید و شنید و آرام شد و آرام شد و آرام شد و آرام آرام آرام...خزیدن در آغوشت و سر گذاشتن روی سینه ات...
6-معدل این ترمم شد 18.75،بسی خرسندم.در دو درس آنالیز حقیقی و روشهای حل عددی در جبر خطی به ترتیب با نمره 19 و 18.5 نمره ی اول کلاس شدم...مشعوفم!
7-دوباره پیاده روی را شروع کردم با یه پای جدید،یه پای جدید و ماندنی،یه پای جدید و ماندنی و دوست داشتنی...دوباره قرار است خوش هیکلترین شوم بین تمام این وَری ها و آن وری ها و آن وری تر ها!
8-آب و برق همچنان zert o zert قطع می شود!
9-همه ی پیشی های دنیا را به احترام تو دوست خواهم داشت باشه؟
10-از 29 مرداد شروع کردم،هر شب،به خاطر تو و به عشق تو و می دانم که ...

پ ن:یکبار این سطور نوشته شد و به دلیل قطع شدن برق هاتوتو شد.(هاتوتو همانا ناپدید می باشد؛به هیچ جای خودتان دست نزنید!مشکل از فرستندست!) 


نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/6ساعت  12:17 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]