سفارش تبلیغ
صبا ویژن

<<اگر می توانستم یک بار دیگر زندگی کنم آنوقت سعی می کردم اشتباهات بیشتری مرتکب شوم،آنقدرها بی عیب و نقص نباشم.بیشتر استراحت می کردم و نادان تر از این سفرم می شدم.در واقع خیلی چیزها بود که من آنها را بیش از حد جدی می گرفتم باید دیوانه تر می بودم.اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم شانس خود را بیشتر امتحان می کردم،بیشتر سفر می کردم،قله های بیشتری را فتح می کردم،رودخانه های بیشتری را شنا می کردم،به نقاط تازه تر می رفتم و بستنی های بیشتر می خوردم.با مشکلات حقیقی رودررو می شدم و مشکلات خیالی را کنار می گذاشتم میدانید،من از آن آدمهایی بودم که لحظه به لحظه عمرم را محتاط و عاقلانه و سالم زیستم.اگر دوباره به دنیا می آمدم تمام لحظات زندگی ام را از آن خود می کردم.

من از آن آدمهایی بوده ام که همیشه با دماسنج و کیسه آب جوش و بارانی و چتر نجات سفر کرده ام.اگر دوباره به دنیا می آمدم،سبکتر سفر می کردم.اگر زندگی از نو تکرار می شد در سپیده دم صبح های بهاری با پای برهنه به پیاده روی می رفتم و در پاییز تا دیروقت به خانه بر نمی گشتم،چرخ و فلک های بیشتری سوار می شدم،طلوع خورشید را بیشتر تماشا می کردم و اوقات بیشتری را با بچه ها می گذراندم فقط اگر زندگی تکرار می شد.اما می دانید که نمی شود>>

پ ن 1:قطعه فوق را یک پیر مرد 80 ساله در آستانه مرگ نوشته است...کتاب:راز شاد زیستن     اندرو متیوس

پ ن2:می خوام زندگی کنم به معنای واقعیش!!!

پ ن3:زندگی بی معناست!!!

پ ن4:دلم می خواد فردا صبح با نوازش خورشید بیدار شم.

 


نوشته شده در  جمعه 85/2/1ساعت  10:59 عصر  توسط هم آوا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نمی دانم
مادر که می شوی
اوووف
مثال نقض
هجوم افکار
نوشتن
[عناوین آرشیوشده]